
كره يك شبه جزيره كوچك است كه بين چين و ژاپن واقع شده است. در نتيجه پيروزي متفقين در جنگ جهاني دوم در سال 1945 ، كره به دو كشور مستقل با ايدئولوژي هاي سياسي مختلف تقسيم شد: جمهوري كره در جنوب و جمهوري دموكراتيك خلق كره در شمال. اين به 35 سال حكومت كره در ژاپن پايان داد.زبانHangul نام الفباي كره اي است. اگرچه هجي ، الفبا و واژگان بين دو كشور كمي متفاوت است ، كره اي زبان رسمي كره جنوبي و كره شمالي است. زبان شناسان معتقدند زبان كره اي عضوي از خانواده زبانهاي آلتاييك است كه از شمال آسيا نشأت گرفته است.
در كره جنوبي پنج گويش اصلي و در كره شمالي وجود دارد. با وجود تفاوت در گويش ها ، گويندگان از مناطق مختلف مي توانند يكديگر را درك كنند.
الفباي كره اي به راحتي قابل يادگيري است و كره يكي از بالاترين نرخ باسوادي در جهان را دارد.فرهنگعلي رغم ناآرامي هاي سياسي كه منجر به تقسيم منطقه شد ، اين دو كشور هنوز از فرهنگ و ارزش هاي سنتي يكساني برخوردار هستند. كره توسط مرزها تقسيم شده است ، اما هنوز هم توسط فرهنگ متحد شده است.
كره بسيار تحت تأثير فرهنگ هاي چين و ژاپن است. اين تأثير را مي توان با كنفوسيونيسم مشاهده كرد ، كه سنت هاي بسياري را پايه گذاري كرده است كه امروزه در كره مدرن ديده مي شود. اين سنت ها شامل اصول اخلاقي در زندگي اجتماعي و احترام به بزرگترها و خانواده است.
كره اي ها همچنين به صداقت و وفاداري اعتقاد دارند و در هنگام ملاقات ، غذا خوردن ، دعا و حتي جشن گرفتن از برخي از اصول رفتاري پيروي مي كنند. در مواقعي كه بسياري از فرهنگ هاي ديگر دست مي دهند ، كره اي ها تعظيم مي كنند. آنها به نشانه قدرداني و احترام به شخصي كه ملاقات مي كنند تعظيم مي كنند.ساختار خانوادهخانواده مهمترين بخش جامعه كره است و پدر رهبر خانواده است. آنها همچنين به ساختار سلسله مراتبي اعتقاد دارند و كودكان به والدين خود كمك مي كنند و بايد از آنها اطاعت كنند و نسبت به بزرگان احترام بگذارند. از آنجا كه تعاليم كنفوسيوس تأثير عميقي در زندگي كره اي ها دارد ، آنها به وظيفه ، وفاداري ، عزت و صداقت اعتقاد دارند. به همين دليل كودكان پس از بزرگ شدن با والدين خود زندگي مي كنند زيرا فكر مي كنند وظيفه آنهاست كه از والدين خود مراقبت كنند.
دينمذهب كنفوسيوس ، بوديسم و مسيحيت اصلي ترين آيين ها هستند. آيين بودا آييني در كره با بيشترين پيرو است و آموزه هاي آن تأثير زيادي در سبك زندگي ، فرهنگ و هنر كره دارد. يونگدونگ نماد اصلي آيين بودايي كره است و در همه معابد و اماكن مذهبي كره يافت مي شود.تقسيم كره همچنين باعث واگرايي در زندگي مذهبي در دو كشور به دليل ساختارهاي سياسي مختلف شده است. كره جنوبي با ظهور مسيحيت و بوديسم مشخص شده است ، در حالي كه كره شمالي يك كشور سكولار محسوب مي شود.
جشن هاجشنواره ها از اهميت زيادي در زندگي كره اي برخوردار هستند. جشنواره هاي كره اي پر از زندگي ، رنگ و شادي است و در طول سال جشن گرفته مي شود. بيشتر جشن ها و جشنواره ها مربوط به برداشت محصول و خانواده است.
جامعه كره به كشاورزي بستگي دارد بنابراين بسياري از جشن هاي آنها به حوادث مربوط مي شود تا براي يك محصول خوب دعا كنند. اين رويدادها مانند جشن هانشي (جشنواره غذاي سرد) كه آغاز فصل زراعت است ، به تدريج به جشن ها و جشنواره هاي مردمي كه به طور منظم در كره برگزار مي شود ، تبديل شده است. هانشي 105 روز پس از Dongji (انقلاب زمستاني) جشن گرفته مي شود.وعده هاي غذاييغذاهاي كره اي عمدتا برنج ، رشته فرنگي ، سبزيجات و گوشت ها ساخته شده اند. برخي از غذاهاي معروف كره اي شامل بيبي باباپ ، بولگوجي و دكگالبي است. فرهنگ كره اي مبتني بر ادب و احترام است و اين در رفتارهاي سفره كره اي كاملاً مشهود است.
در اينجا برخي از روش هاي كره اي براي به اشتراك گذاشتن وعده هاي غذايي با ديگران وجود دارد:
افراد مسن بايد ابتدا پشت ميز بنشينند.يك مهمان به عنوان احترام به ميزبان مي گويد "jal meokkessumnida" ، كه به معني "من از غذا لذت خواهم برد".با همان سرعت افرادي كه پشت ميز نشسته اند غذا بخوريد.با دهان بسته غذاي خود را بجويد و هنگام جويدن صدايي ايجاد نكنيد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۹ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۱۱:۰۴:۵۳ توسط:هانيه ولك موضوع:

بلغارستان كشوري جوي با تاريخي طولاني و گاه دشوار است كه تمدني مدرن و پر جنب و جوش را ايجاد كرده است كه جذاب ترين عناصر گذشته از جمله آيين هاي باستاني و فرهنگ عاميانه را حفظ كرده است. تأثير فرهنگ هاي مختلف و كليساي ارتدكس شرقي نيز به ويژه از نظر جشنواره ها و غذا كشور را شكل داده است.
تاريخمردم تراكيا از اولين كساني بودند كه بلغارستان را در شهركهاي مختلف قبيله اي ساكن كردند كه در حدود 500 سال قبل از ميلاد در پادشاهي اودريسي پادشاه ترس متحد بودند. اسكندر بزرگ منطقه را تسخير كرد ، امپراطوري روم در سال 46 پس از ميلاد قبل از اينكه تحت كنترل بيزانس در قرن 5 قرار گيرد.
اولين امپراتوري بلغارستان در سال 681 از طريق معاهده قبيله اي با بيزانس كه تأسيس پايتخت در پليسكا بود ، تأسيس شد. با تقويت دولت بلغارستان و گسترش قلمرو آن با جانشيني خانها در طول قرنهاي 8 و 9 ، زبان اسلاوني مشترك و قوانين مكتوب توسعه يافت. مسيحيت ارتدكس شرقي در سال 864 تأسيس شد و الفباي سيريليك در اواخر قرن 9 ايجاد و به عنوان زبان رسمي پذيرفته شد. قانون 34 ساله عصر طلايي سيمئون بزرگ از سال 893 آغاز شد و بلغارستان را در حال گسترش بيشتر يافت.
پس از مرگ سيمئون ، بدعت و جنگ با ملت هاي همسايه كشور را ضعيف كرد و اولين امپراتوري بلغارستان را در سال 1018 به دست بيزانس سقوط كرد. براي جلوگيري از شورش ، باسيل دوم امپراتور اجازه داد تا اشراف محلي حكومت كنند ، سياستي كه با مرگ او پايان يافت ، طغيان قيام هاي ناموفق.
اشراف خاندان آسن پس از شورش در سال 1185 با تأسيس پايتخت تارنوو ، دومين امپراتوري بلغارستان را ايجاد كردند. اين دولت در دوره خاندان آسن شكوفا شد ، كه تا سال 1257 ادامه داشت ، زماني كه درگيري هاي داخلي و حملات نيروهاي بيزانس ، مجارستان و مغول شاهد تجزيه شهر بود. در اواخر قرن 14 ميلادي سه تزار و سلطنت هاي بي شمار مستقل جنگ زده ظهور كردند و سرانجام به تصرف عثماني افتادند.
حاكمان عثماني بلغارستان را با سركوب فرهنگ خود و وضع ماليات هاي سنگين ، در رده پايين قرار مي دادند. اشراف ريشه كن شدند ، روحانيون تحصيل كرده به كشورهاي ديگر گريختند و دهقانان به بردگي گرفتند. آنها به مدت پنج قرن حكومت كردند كه در اين مدت شورشهاي ناموفق زيادي اتفاق افتاد ، از جمله قيام آوريل 1876 كه عثماني ها حدود 30،000 محلي را براي جلوگيري از شورش قتل عام كردند. قدرتهاي بزرگ پادشاهي انگلستان ، امپراتوري اتريش ، پروس ، فرانسه و روسيه تلاش كردند تا در مورد مداخله مذاكره كنند كه زمينه را براي روسيه براي اعلام جنگ عليه عثماني در سال 1877 فراهم كند. ايالت در سال 1878 بر اساس سرزمين هاي كشور دوم بلغارستان. قدرتهاي بزرگ اين را رد كردند ، و فقط با يك معاهده بعدي كه بسياري از بلغاريها را در خارج از كشور جديد خود قرار داد ، فقط زمين كوچكي ايجاد كردند.
شاهنشاهي جديد بلغارستان از صربستان به دست آورد ، در سال 1908 خود را دولتي مستقل اعلام كرد و به طور فزاينده اي نظامي مي شود. اين كشور در سالهاي 1912 تا 1918 درگير دو جنگ بالكان و جنگ جهاني اول بود ، كه شاهد از دست دادن مقدار زيادي از سرزمين در منطقه و نابودي اقتصاد بود.
تزار بوريس سوم يك ديكتاتوري را برقرار كرد ، كه در سال 1941 ، بلغارستان به عنوان عضوي از نيروهاي محور وارد جنگ جهاني دوم شد. با اين حال ، بلغارستان با پرهيز از شركت در عمليات بارباروسا ، جمعيت يهوديان خود را از اخراج به اردوگاه هاي كار اجباري نجات داد. بوريس سوم در سال 1943 درگذشت ، كه در همان زمان جنگ عليه آلمان و جنبش چريكي كمونيست محلي ، آشفتگي سياسي ايجاد كرد. جبهه ميهن ميهن كمونيست در اواخر سال 1944 قدرت را بدست گرفت ، سلطنت را از بين برد و اتحاد خود را با آلمان براي پيوستن به متفقين شكست.
در سال 1946 و بر اساس اقتصاد برنامه ريزي شده اتحاد جماهير شوروي ، جمهوري حزبي واحدي تأسيس شد. سطح زندگي در اواسط دهه 1950 افزايش يافته بود كه شاهد كاهش سركوب سياسي بود. برخي از سياست هاي تجربي بازار محور تحت رهبري تودور ژيوكوف 1954-1989 بوجود آمد و دخترش با ارتقا worldwide هنر ، ميراث و فرهنگ بلغارستان در غرور ملي ، غرور ملي را بهبود بخشيد. پروژه همسان سازي براي پاك كردن هويت اقليت ترك قومي در سال 1984 آغاز شد و در نتيجه مهاجرت گسترده آنها به تركيه انجام شد.
فروپاشي بلوك شرق باعث شد كه حزب كمونيست بلغارستان با استعفاي ژيوكوف و گذار به دموكراسي پارلماني انحصار سياسي خود را پايان دهد. حزب سوسياليست بلغارستان (حزب كمونيست تازه تغيير نام يافته) در اولين انتخابات آزاد در سال 1990 پيروز شد و قانون اساسي جديدي را در سال 1991 ايجاد كرد. سيستم جديد منجر به اقتصاد و سطح متوسط زندگي زير دوره كمونيست شد تا اينكه اصلاحات 1997 آغاز شد. رشد در سال 2004 ، بلغارستان به ناتو پيوست و اين كشور در سال 2007 به عضويت اتحاديه اروپا درآمد.
فرهنگفرهنگ بلغارستان مبتني بر تركيبي جالب از سنت هاي تراكيايي ، اسلاوي و بلغاري همراه با تأثير كليساي ارتدكس شرقي است. بسياري از آداب و رسوم باستان مانند رقص آتش تراكيا كه توسط يونسكو به عنوان ميراث فرهنگي ناملموس شناخته شده است ، باقي مانده است. بلغارستان همچنين داراي يك سنت فولكلوريك قوي است كه بسياري از جنبه هاي هنر ، ادبيات ، موسيقي ، جشن ها و زندگي روزمره را فرا گرفته است.
در ميان قدرتهاي ديگر ، بلغارستان توسط رژيم هاي روم ، عثماني و فارس فتح شده است و بسياري از اينها سعي در سركوب فرهنگ محلي دارند. با اين حال ، يك پايگاه زباني قوي و چشم انداز انعطاف پذير و مصمم به بلغارستان اجازه داد تا هويت خود را حفظ و حفظ كند ، و به عنوان يك كشور مستقل با غذا ، سنت ها ، عادت ها و اعتقادات منحصر به فرد ظاهر مي شود ، كه مردم به آن توجيه مي كنند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۱۱:۰۹:۳۹ توسط:هانيه ولك موضوع:

آداب و معاشرت در سوئدجلسه و سلام و احوالپرسيپرسنل تجاري در سوئد معمولاً نسبتاً محفوظ هستند و به همين ترتيب مهم است كه كليه معاملات به صورت رسمي و جدي انجام شود تا جايي كه توسط پرسنل مربوطه سوئدي پذيرفته شود و اجازه دهد كه رويدادها آرامتر شوند.
پيشنهادات اصلي به شرح زير است:اطمينان حاصل كنيد كه با حفظ تماس چشمي همراه با يك دست دادن محكم ، هنگام ورود و خروج با همه شركت كنندگان دست مي دهيد.اطمينان حاصل كنيد كه ميزبانان خود را با عنوان شغلي يا عنوان شريف و نام خانوادگي خود خطاب مي كنيد ، اگرچه سوئدي ها هميشه به استفاده از نام هاي كوچك پرش مي كنند.فضاي شخصي در سوئد مهم است و به همين ترتيب توصيه مي شود كه از فضاي شخصي شخص آگاهي داشته باشيد و به آن حمله نكنيد. از هرگونه لمس غيرضروري خودداري كنيد.
آداب و رسوم هديه دادناگر شما به خانه سوئدي دعوت شده ايد ، پيشنهاد مي شود همان هدايايي را كه در انگليس مي دهيد ، بگيريد. يك دسته گل يا يك جعبه شكلات.اگر گل دادن را انتخاب كرديد ، مطمئن شويد كه دسته گل شامل نيلوفرهاي سفيد يا گل داوودي نباشد. دليل اين امر اين است كه هر دو نوع گل به طور معمول در مراسم تشييع جنازه داده مي شود.از آنجا كه سوئد چنين كشوري كودك محور است ، توصيه مي شود كه براي هر فرزندي كه ممكن است عضوي از خانواده باشد و از آن ديدار مي كنيد ، كمك هزينه بپردازيد.اگر شخصاً هديه اي به شما هديه داده مي شود ، معمول است كه آن را پس از دريافت باز كنيد.
كارت بازرگانيپروتكل خاصي براي مبادله كارت ويزيت در سوئد وجود ندارد.
چه چيزي را مي پوشند؟پوشاك تجاري در سوئد محافظه كارانه است. به همين ترتيب ، موارد زير را توصيه مي كنيم:
مردان بايد كت و شلوارهاي مرغوب و كراوات و پيراهن هاي ابريشمي بپوشند.زنان بايد لباس هاي محافظه كارانه تجاري يا كت و شلوار بپوشند.با توجه به ارزشهاي برابري طلبانه سوئد ، اكيداً توصيه مي شود كه از هيچ چيز زرق و برق دار استفاده نكنيد. حتي مديران ارشد يا مديران ارشد نيز لباس دقيق تري از كارمندان متوسط ندارند. به همين ترتيب ، از جواهرات نمايشي يا آشكار خودداري كنيد.
ديدار تجارياطمينان حاصل كنيد كه اگر قرار است در سوئد جلسه اي ترتيب دهيد حداقل دو هفته قبل به آن اخطار مي دهيد.ماههايي كه در صورت امكان از آنها اجتناب مي شود ، شامل ژوئن ، جولاي ، آگوست و سپس اواخر فوريه تا اوايل مارس است زيرا بيشتر سوئدي ها در اين دوره ها در تعطيلات هستند. مانند انگليس ، بيشتر سوئدي ها نيز در دوره كريسمس غايب هستند.وقت شناسي كاملاً ضروري است. اگر تأخير داشته باشيد ، اين امر تأثيرات بسيار بدي روي شما خواهد گذاشت و به عنوان بي احتياطي تلقي خواهد شد.سوئدي ها در ابتداي جلسه به ندرت درگير گفتگوهاي كوچك مي شوند. در عوض ، افراد مستقيماً به سمت موضوعات مورد بحث حركت خواهند كرد.جلسات به طور معمول توسط يك دستور كار اداره مي شود كه قبل از جلسه بين افراد توزيع مي شود. خارج از مباحث دستور كار صحبت بسيار كمي است.اگرچه بيشتر جلسات توسط يك شخص خاص اداره مي شود ، اما انتظار مي رود كه همه افراد در آن مشاركت داشته باشند.پرسنل مشاغل سوئدي بسيار جزئي متمركز هستند و به همين ترتيب هرگونه ارائه بايد با داده هاي پشتيباني كننده ، دقيق و مرتبط به خوبي آماده شود. مطمئن باشيد كه ميزبانان شما به جزئيات بسيار توجه خواهند كرد.سوئدي ها به ندرت در جلسات اوليه تصميم مي گيرند و به همين ترتيب ، اولين جلسه اي كه با ميزبانان خود برگزار مي كنيد ، به نظر مي رسد كاملاً عمومي و كم اهميت باشد.سوئدي ها يك ارتباط مستقيم هستند و به همين ترتيب ، "گفتن منظور شما و معني آنچه كه مي گوييد" هم عملي است و هم انتظار مي رود.سكوت هاي ناجور به ندرت در سوئد ناخوشايند ديده مي شوند و به همين ترتيب ، سوئدي ها براي پر كردن سكوت مكالمه عجله ندارند.اگر مي خواهيد چيزي را بفروشيد ، سعي كنيد استفاده از تأكيدات يا اصطلاحات نسبي را كاهش دهيد زيرا بسيار نادر است كه يك سوئدي در حين مكالمه جزئيات بيشتري را ارائه دهد - حتي اگر آنها بخواهند چيزي را بفروشند. عدم پايبندي به اين امر مي تواند منجر به غير صادقانه بودن زايمان شود.
مذاكرهضروري است كه شما در حين مذاكره خونسرد و كنترل باشيد و هيچ احساسي از خود نشان ندهيد زيرا اين امر منفي درك مي شود.بعلاوه ، هميشه به خاطر داشته باشيد كه ماهيت برابري طلبانه سوئد به اين معني است كه تصميمات و اتفاق نظر در بين تيم ها گرفته مي شود. از اين رو خود را به ارشدترين مديران و مديران علاقه مند نخواهيد كرد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۶ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۰۸:۵۱:۲۶ توسط:هانيه ولك موضوع:

آمار و اطلاعاتمكان: بين فنلاند و نروژ در شمال اروپا ، هم مرز با درياي بالتيك ، خليج بوتنيا ، كتگات و اسكاگرراك.پايتخت: استكهلم.آب و هوا: در جنوب معتدل همراه با زمستانهاي سرد و ابري و تابستانهاي خنك و نيمه ابري. زير قطب شمال در شمال.جمعيت: 10+ ميليون نفر (تخمين 2019)آرايش قومي: جمعيت بومي: سوئدي ها با اقليت هاي فنلاندي و سامي. مهاجران نسل اول يا نسل اول: فنلاندي ، يوگسلاوي ، دانماركي ، نروژي ، يوناني ، ايراني و ترك.اديان: لوتري 87٪ ، ساير افراد (شامل كاتوليك روم ، ارتدكس ، باپتيست ، مسلمان ، يهودي و بودايي) 13٪.
زبان در سوئدزبان رسمي سوئد سوئدي است و توسط اكثر افراد ساكن سوئد صحبت مي شود.
يكي از دو زبان اصلي اقليت ، سامي است كه در مناطق شمالي سوئد و در نهايت فنلاندي صحبت مي شود. همچنين تعدادي رومي در سوئد وجود دارند كه به روماني صحبت مي كنند.
سوئدي نه تنها زبان رسمي سوئد است. اين زبان همچنين يكي از زبانهاي رسمي فنلاند است.
تأثيرات روي زبان سوئدي عمدتاً از لاتين ، آلماني و دانماركي ناشي شده است.
فرهنگ و جامعه سوئدكليساي لوتريكليساي سوئد شاخه لوتران مسيحيت را مي پذيرد و تقريباً 7 ميليون نفر عضو آن هستند. تبديل شدن آن به بزرگترين كليساي لوتر در سطح جهان.اگرچه بيش از 75٪ از شهروندان سوئدي اعضاي كليسا هستند ، اما تنها 2٪ به طور منظم در مراسم كليسا شركت مي كنند.
آرايش قومي سوئدجمعيت بومي سوئد متشكل از سوئدي ها با اقليت هاي فنلاندي و سامي است.مهاجران خارجي يا نسل اول معمولاً از نژاد فنلاندي ، دانماركي ، نروژي ، يوناني ، ايراني و تركي هستند.
فرهنگ سوئديكي از شاخصه هاي اصلي فرهنگ سوئد اين است كه سوئدي ها ذاتاً برابري طلب هستند ، فروتن هستند و خودستايي را كاملاً غير قابل قبول مي دانند.از بسياري جهات ، سوئدي ها ترجيح مي دهند به حرف ديگران گوش دهند ، در عوض اطمينان از شنيدن صداي خودشان.هنگام صحبت ، سوئدي ها آرام و آرام صحبت مي كنند.بندرت اتفاق مي افتد كه شما شاهد سوئدي باشيد كه خشم يا احساسات شديدي را در جمع نشان مي دهد.نقشه سوئداز نظر اصطلاح ، سوئدي ها به ندرت ميهمان نوازي و مهرباني را مسلم مي دانند و به همين ترتيب ، آنها اغلب تشكر مي كنند. عدم اظهار تشكر براي چيزي در سوئد منفي تلقي مي شود.رفتارهاي سوئد نسبت به "lagom" يا "همه چيز در حد متوسط" كاملا متعادل است. بيش از حد ، تب و تاب بودن و لاف زدن در سوئد منفور است و افراد به دنبال راه ميانه هستند.به عنوان مثال ، سخت كار كردن و سخت بازي كردن در سوئد از مفاهيم رايج نيستند. مردم سخت كار مي كنند اما نه خيلي سخت ، آنها بيرون مي روند و از خود لذت مي برند ، اما بدون شركت در هيچ چيز افراطي.به دليل گرايش شديد به برابري طلبي در سوئد ، رقابت تشويق نمي شود و كودكان تربيت نمي شوند تا باور كنند كه آنها بيش از هر كودك ديگري خاص هستند.
خانوادهخانواده در سوئد از اهميت فوق العاده اي برخوردار است و از اين رو حقوق كودكان به خوبي محافظت مي شود.
حقوقي كه به خانواده هاي سوئدي اعطا مي شود تا اطمينان حاصل شود كه آنها مي توانند به طور مناسب از فرزندان خود مراقبت كنند ، از بهترين حقوق در جهان است. مروري بر اين حقوق به شرح زير است:مادر يا پدر مجاز به غيبت در كار تا رسيدن فرزندشان به 18 ماهگي هستند.تا زماني كه فرزندشان به 8 سالگي نرسد (و به طور رسمي براي مدرسه آماده است) هر يك از والدين حق دارند 25٪ از كار خود را كاهش دهند.كمك هزينه والدين به مدت 480 روز پرداخت مي شود كه براي هر دو والدين در نظر گرفته شده است. شصت از اين روزها بايد توسط والدين "اقليت" استفاده شود. به همين دليل ، اين عنصر كمك هزينه اغلب به عنوان "ماه هاي بابا" شناخته مي شود.شما حق داريد تا 60 روز در سال مرخصي براي مراقبت از كودك بيمار داشته باشيد.با اين حال ، تعدادي از افراد در سوئد ميزان مثبت بودن اين حقوق را به چالش مي كشند ، زيرا آمارها نشان مي دهد كه زنان معمولاً از همكار مرد خود بسيار عقب تر هستند.هر كسي كه به سوئد سفر كند ، متوجه محيط خانوادگي اكثر رستوران ها و ساير موسسات خواهد شد.حتي قطارها هم اسباب بازي و منطقه بازي دارند!
نقش مهمان نوازياگرچه سوئد يك محيط كاملاً برابري طلبانه و آرام است ، اما مهمان نوازي و ترتيب غذا خوردن معمولاً يك امر رسمي است.
معمولاً دعوت مهمانان براي قهوه و كيك به خانه سوئدي ها برخلاف وعده غذايي است ، اما اگر براي يك وعده غذايي دعوت شديد ، اطمينان حاصل كنيد كه:
وقت شناس باشيد زيرا اگر بي ادب باشيد بسيار بي ادبانه تلقي مي شود. در همان اصل ، خيلي زود نرسيد. يك اتفاق غيرمعمول در سوئد نيست كه ميهمانان تا آخرين لحظه در ماشين بنشينند يا تا رسيدن زمان مورد انتظار براي رسيدن به محوطه قدم بزنند!هوشمندانه لباس پوشيدن در غير اين صورت بي احترامي به ميزبانان تلقي مي شود.ممكن است در اطراف خانه به شما نشان داده شود اما از ديدن بقيه خانه درخواست نكنيد زيرا سوئدي ها به طور كلي بسيار خصوصي هستند.هنگام غذا خوردن ، دستان خود را در ديد كامل نگه داريد ، مچ دستان خود را بالاي ميز قرار دهيد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۱۱:۰۱:۵۸ توسط:هانيه ولك موضوع:

رسانه هامقاله اصلي: رسانه سوئيسهمچنين نگاه كنيد به: Cinema of Switzerlandروزنامه ها داراي شخصيت منطقه اي قوي هستند ، اما برخي از آنها به دليل پوشش دقيق موضوعات بين المللي مانند روزنامه Neue Zürcher Zeitung از زوريخ و Le Temps ژنو مشهور هستند. همانند ساير نقاط ، تلويزيون نقش زيادي در زندگي فرهنگي مدرن در سوئيس دارد. صدا و سيماي عمومي ملي ، SRG SSR idée suisse ، سه شبكه را ارائه مي دهد ، هر يك براي مناطق آلماني ، فرانسوي و ايتاليايي زبان سوئيس. در قسمت آلماني زبان ، تلويزيون از آلمان و تلويزيون از فرانسه در قسمت فرانسوي زبان و تلويزيون از ايتاليا در قسمت ايتاليايي زبان محبوب است. فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني آمريكايي در همه زمينه ها تأثيرگذار هستند.
در فيلم ، توليدات آمريكايي بيشتر برنامه را تشكيل مي دهند ، اگرچه چندين فيلم سوئيسي در سالهاي اخير از موفقيت هاي تجاري برخوردار بوده اند. شايد به دليل فرهنگ چند زبانه ، تقريباً همه سالن هاي سينما فيلم ها را به زبان اصلي خود با زيرنويس پخش مي كنند و فيلم ها در تلويزيون اغلب در نسخه هاي اصلي و همزمان پخش مي شوند.
بانكيمقاله اصلي: بانكداري در سوئيس
مناطق كوهستاني سوئيس به ذخيره طلا در سنگرهاي زيرزميني كمك مي كند.سوئيس با خدمات بانكي و مالي همراه بوده است. از اوايل قرن هجدهم ، سوئيس داراي يك سابقه طولاني و مخفي در رابطه با رازداري بانكي و محرمانه بودن مشتري است. رازداري بانكي سوئيس كه به عنوان راهي براي محافظت از منافع بانكي ثروتمند اروپا آغاز شد ، با قانون فدرال در مورد بانك ها و بانك هاي پس انداز در سال 1934 رمزگذاري شد. "پدر بزرگ رازداري بانك" در نظر گرفته شده است ، از اواسط قرن 20 تاكنون يكي از بزرگترين مراكز مالي دريايي و بهشتهاي مالياتي در جهان بوده است. به دنبال يك فشار بين المللي براي لغو قوانين رازداري بانكي ، سوئيس شاهد نوسان سطح مقررات بانكي است.
انتشار اطلاعات مشتري از اوايل دهه 1900 يك جرم جدي اجتماعي و كيفري تلقي شده است. كارمندان شاغل در سوئيس و خارج از كشور در بانك هاي سوئيس "مدتهاست كه به كدي نانوشته شبيه كد مشاهده شده توسط پزشكان يا كشيشان پايبند بوده اند". [10] بانكداري در سوئيس در طول تاريخ نقش مهمي را در اقتصاد و جامعه سوئيس ايفا كرده و مي كند. براساس سازمان همكاري اقتصادي و توسعه (OECD) ، در سال 2015 ، كل دارايي هاي بانكي 467 درصد از كل توليد ناخالص داخلي است. [11] بانكداري در سوئيس با درجات مختلفي از دقت در فرهنگ عامه ، كتابها ، فيلم ها و نمايش هاي تلويزيوني به تصوير كشيده شده است.
علوم پايهمقاله اصلي: علم و فناوري در سوئيساز زمان پاراسلسوس (نام واقعي Theophrastus Bombastus von Hohenheim) در قرن شانزدهم ميلادي يك سنت طولاني دانشمندان سوئيسي وجود داشته است. پاراسلسوس در قرن شانزدهم رشته شيمي را به پزشكي وارد كرد. خانواده برنولي از بازل به دليل سهم قابل توجهي در رياضيات در طول سه سال شناخته شده اند. لئونارد اولر يكي ديگر از رياضيدانان ابتكاري است. هوراس-بنديكت دو سوسور طبيعت شناس و پيشگام در مطالعات آلپ بود. موسسه فناوري فدرال در زوريخ تعداد زيادي از برندگان جايزه نوبل را توليد كرده است ، در حالي كه سازمان تحقيقات هسته اي اروپا ، معروف به CERN ، بزرگترين آزمايشگاه فيزيك ذرات در جهان را اداره مي كند. فرديناند دو سوسور كمك مهمي در زمينه زبانشناسي بود. آلبرت انيشتين فيزيكدان ، متولد آلمان ، در سال 1895 در 16 سالگي به سوئيس نقل مكان كرد و در سال 1901 شهروند سوئيس شد.اوقات فراغتمقاله اصلي: ورزش در سوئيس
علائم معمول پياده روينزديكي به كوهها در تمام مناطق سوئيس بر اوقات فراغت مردم سوئيس تأثير زيادي گذاشته است. رشد تفرجگاه هاي اسكي و كوهنوردي در كوه هاي سوئيس باعث شده است كه سوئيسي ها بسيار هوشيار باشند. جداي از اسكي و كوهنوردي ، كشتي به سبك سوئيسي (شووينگن) همچنان در مناطق روستايي محبوب است. جلسات تيراندازي يكشنبه صبح و هورنوسن (نوعي بيس بال آلپ) دو ورزش سنتي ديگر سوئيس هستند. تيراندازي ، تنيس ، گلف ، هاكي روي يخ ، فوتبال (فوتبال) ، بسكتبال ، هندبال ، گلايدر ، پاراگلايدر ، قايقراني ، شنا ، واليبال ، كف زمين ، دوچرخه سواري در كوه و پياده روي در جنگل ها و كوه ها همه از تفريحات محبوب هستند. ماهيگيري در بسياري از درياچه ها و رودخانه ها امري عادي است ، اما اغلب مجوز لازم است. بسياري از درياچه هاي كوهستاني در طول زمستان منجمد مي شوند و براي پيچش يا حلقه زني ، مسابقه اسب و سگ ، به ويژه در اطراف سنت موريتز استفاده مي شوند.
لوزان مقر بسياري از سازمانهاي ورزشي بين المللي است ، به ويژه كميته بين المللي المپيك ، دادگاه داوري ورزش و حدود 55 انجمن ورزشي بين المللي. دفتر مركزي فيفا در زوريخ قرار دارد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۴ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۰۹:۰۳:۴۴ توسط:هانيه ولك موضوع:

هنرهاي تجسميهمچنين نگاه كنيد به: Swiss Styleدر قرن شانزدهم پروتستانيسم تأثير شديدي بر هنرهاي تجسمي در سوئيس داشت. ساموئل هيرونيموس گريم يك هنرمند مشهور در زمينه آبرساني و شستشوي جوهر در قرن هجدهم بود ، اگرچه بيشتر كارهاي برجسته خود را هنگام حضور در انگليس خلق كرد. تقريباً هيچ تأثيري از رنسانس ايتاليا يا فرانسه نبود. به طور عمده در دوران مدرن ، هنرمندان سوئيسي در سطح بين المللي ظهور مي كنند. گفته مي شود كه آلبرتو جاكومتي بيشترين الهام خود را از اتروسك گرفته است ، اما در سطح جهاني شناخته شد. Jean Tinguely مجسمه هاي متحرك پيچيده اي را كه كاملاً از مواد قراضه ساخته شده اند ، مردم سراسر جهان را مجذوب خود كرده است. پاول كلي گاهي اوقات به عنوان اصلي ترين و چشمگيرترين نقاش سوئيس شناخته مي شود.
جنبش دادا در كاباره ولتر (زوريخ) در سوئيس در سال 1916 آغاز شد.
با وجود تعداد نسبتاً كمي از هنرمندان مشهور بين المللي مانند آلبرتو جاكومتي و HR Giger ، مجموعه هاي هنري قابل توجهي در موزه هاي مشهور اطراف سوئيس وجود دارد. اينها نه تنها در شهرهاي زوريخ ، بازل و ژنو بلكه در شهرهاي كوچكتر مانند شفهاوزن ، مارتيني و وينترتور نيز يافت مي شوند. موزه هاي شهرهاي كوچكتر به خاطر سهم خود در هنر ، كه بيش از آنچه معمولاً در مناطق استاني يافت مي شود ، افتخار مي كنند.
هنرهاي گرافيكي همانند عكاسي خلاق در سوئيس شكوفا مي شوند. نمونه هاي اين مورد را مي توان در تقويم ها ، مجلات و تبليغات بيلبورد در فضاي باز يافت.
ادبياتمقاله اصلي: ادبيات سوئيسدر زمينه ادبيات ، سوئيس تعدادي نويسنده بسيار شناخته شده توليد كرد. ژان ژاك روسو اهل ژنو بود. يعقوب بوركهارت منتقد و مورخ اهل بازل بود. خانه ژرمن دو استال در Coppet مركز زندگي ادبي اروپا در قرن هجدهم بود. از ديگر نويسندگان مي توان به گوتفريد كلر ، كنراد فرديناند ماير ، ارمياس گوتلف و چارلز فرديناند راموز اشاره كرد. هرمان هسه و كارل اسپيتلر هر دو براي آثارشان جايزه نوبل گرفتند.
در قرن بيستم نمايشنامه هاي فريدريش دورنمات و ماكس فريش خوانندگان فراتر از مرزهاي سوئيس را تحت تأثير قرار داد. تعداد زيادي از گويش هاي منطقه اي به ويژه در زبان آلماني وجود دارد. حتي اگر از آلماني استاندارد معمولاً براي نوشتن استفاده مي شود ، در بسياري از مناطق ادبيات زنده گويش وجود دارد.
براي فرهنگ كودكان شخصيت كارتوني Globi وجود دارد.
موسيقيمقاله اصلي: موسيقي سوئيسسوئيس معمولاً يك كشور موسيقي پيشرو در نظر گرفته نمي شود. با اين حال ، در قرن بيستم تعدادي از آهنگسازان برجسته مانند آرتور هونگر ، اوتمار شوك و فرانك مارتين توليد شد كه همه شهرت بين المللي پيدا كرده اند. لوسرن و Verbier هر دو جشنواره معتبر موسيقي كلاسيك بين المللي را در تابستان برگزار مي كنند: جشنواره لوسرن [8] و جشنواره Verbier. [9] جاهاي ديگر جشنواره هاي مشابهي دارند ، از كشوري و غربي گرفته تا پاپ و جاز. جشنواره جاز مونترو به ويژه شناخته شده است. امروزه مي توان از الوويتيت ، يك گروه فولكلور متال سوئيسي استفاده كرد كه به آرامي به فرهنگ جريان اصلي مي رسد و در واقع اولين گروه موسيقي متال فلك است كه اين كار را انجام مي دهد. Eluveitie به طور قابل توجهي براي آلبوم Helvetios در سال 2012 به شماره 4 در Hit Hit Parade رسيد.
آندرياس ولن ويدر آهنگساز و نوازنده سوئيسي با موسيقي هارپ خود به رسميت شناختن جهاني دست يافت و جايزه گرمي را دريافت كرد و پس از آن نيز دو نامزد گرمي دريافت كرد كه يكي از آنها اخيراً مربوط به سال 2007 است. 17 آلبوم موسيقي وي بيش از 15 ميليون نسخه فروش داشته است.رسانه هاروزنامه ها داراي شخصيت منطقه اي قوي هستند ، اما برخي از آنها به دليل پوشش دقيق موضوعات بين المللي مانند روزنامه Neue Zürcher Zeitung از زوريخ و Le Temps ژنو مشهور هستند. همانند ساير نقاط ، تلويزيون نقش زيادي در زندگي فرهنگي مدرن در سوئيس دارد. صدا و سيماي عمومي ملي ، SRG SSR idée suisse ، سه شبكه را ارائه مي دهد ، هر يك براي مناطق آلماني ، فرانسوي و ايتاليايي زبان سوئيس. در قسمت آلماني زبان ، تلويزيون از آلمان و تلويزيون از فرانسه در قسمت فرانسوي زبان و تلويزيون از ايتاليا در قسمت ايتاليايي زبان محبوب است. فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني آمريكايي در همه زمينه ها تأثيرگذار هستند.
در فيلم ، توليدات آمريكايي بيشتر برنامه را تشكيل مي دهند ، اگرچه چندين فيلم سوئيسي در سالهاي اخير از موفقيت هاي تجاري برخوردار بوده اند. شايد به دليل فرهنگ چند زبانه ، تقريباً همه سالن هاي سينما فيلم ها را به زبان اصلي خود با زيرنويس پخش مي كنند و فيلم ها در تلويزيون اغلب در نسخه هاي اصلي و همزمان پخش مي شوند.بانكيمناطق كوهستاني سوئيس به ذخيره طلا در سنگرهاي زيرزميني كمك مي كند.سوئيس با خدمات بانكي و مالي همراه بوده است. از اوايل قرن هجدهم ، سوئيس داراي يك سابقه طولاني و مخفي در رابطه با رازداري بانكي و محرمانه بودن مشتري است.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۱۰:۵۵:۵۲ توسط:هانيه ولك موضوع:

معماري
ابي Einsiedelnمقاله اصلي: معماري سوئيسهمچنين نگاه كنيد به: سبك Sapin و سبك كلبه سوئيسيدر سوئيس يك سنت معماري قوي وجود دارد. سبك رومانسك قرن 12 را مي توان در كليساهاي جامع بازل ، سيون ، چور ، ژنو ، زوريخ و شافهاوزن يافت. اين سبك كه از نظر بيان غني است ، در بسياري از قلعه ها و قلعه هاي سراسر كشور نيز يافت مي شود ، كه بسياري از آنها در شرايط خوبي حفظ شده اند. كليساهاي جامع لوزان و برن از سبك گوتيك و كليساهاي Einsiedeln و St. Gallen از سبك باروك است. در دوره رنسانس ، تعداد زيادي از استادان معماري استعدادهاي خود را به ايتاليا دادند. بيشتر اينها از كانتون جنوبي تيچينو بودند. زندانهاي نزديك كاخ دوج در ونيز و پل ريالتو در ونيز توسط آنتونيو دا پونته ساخته شده است. پل آه در ونيز توسط آنتونيو كنتينو ساخته شد و دومنيكو فونتانا (1607-1543) كل كاخ لاتران در ناپل و همچنين نماي كليساي سنت جان لاتران و كاخ سلطنتي در همان شهر را طراحي كرد. كارلو مادرنو ، برادرزاده فونتانا ، معمار پاپ پل پنجم سان كارلو ، آل كواترو فونتانه بود ، گالري كاخ اسپادا و صومعه فيليپيني توسط فرانچسكو بوروميني ساخته شد و كارلو فونتانا مسئول نماي سن مارچلو ال كورسو و مونته سيتيو بود. قصر؛ Baldassare Longhena ، اهل Maroggia ، كليساي Santa Maria della Salute ، كاخ هاي Rezzonico و Widmann را ساخت. همه در ونيز.
خانه هاي چوبي قديمي در زينالخانواده هاي جيلياردي و اولدلي از تيچينو شيوه هاي معماري را در روسيه بنا نهادند. جيوواني گلياردي يتيم خانه را در مسكو ساخت و پسرش دومنيكو جيلياردي پس از آتش سوزي بزرگ 1812 مسئول بازسازي ساختمانهاي عمومي مسكو ، از جمله دانشگاه بود. دومنيكو ترززيني به دستور پتر كبير مكان هاي زيادي را در سن پترزبورگ ساخت. ؛ پيترو ترتزيني (مربوط به دومنيكو نيست) اين سنت را در دهه 1740 ادامه داد.
در اوايل قرن 20 ، جنبش جديدي به نام Style Sapin توسط معمار و نقاش Charles l'Eplattenier در شهر La Chaux-de-Fonds ايجاد شد. اين نوعي تنوع از هنر نو بود و در بين مردم به سبك Sapin يا سبك درخت كاج معروف شد ، زيرا اصرار داشت كه بهترين مدل براي هنر و معماري در منطقه ، درخت كاج همراه با ساير گياهان بومي باشد. و درختان كوههاي ژورا. لوكوربوزيه (شارل-ادوارد ژانرت) ، شاگرد l'Eplattenier بود و در هجده سالگي اولين خانه خود را كه يك خانه كلبه با طرح تزئيني درخت كاج بود ، در La Chaux-de-Fonds ساخت. وي در قرن بيستم به يك نيروي اصلي در معماري مدرن غربي تبديل شد.
معماري متمايز با كيفيت بالا را مي توان در سراسر سوئيس يافت. اين معماري اغلب به عنوان معماري مدرن به ويژه نوآورانه در نظر گرفته مي شود. ماريو بوتا معمار مشهوري است كه بر معماري مدرن تأثير گذاشت. معماران ژاك هرتسوگ و پير دو مورون از بازل در سال 2001 جايزه معماري پريتزكر را دريافت كردند [6] و در سال 2009 اين جايزه به معمار سوئيسي پيتر زومتور اعطا شد. [7]
هنرهاي تجسميهمچنين نگاه كنيد به: Swiss Styleدر قرن شانزدهم پروتستانيسم تأثير شديدي بر هنرهاي تجسمي در سوئيس داشت. ساموئل هيرونيموس گريم يك هنرمند مشهور در زمينه آبرساني و شستشوي جوهر در قرن هجدهم بود ، اگرچه بيشتر كارهاي برجسته خود را هنگام حضور در انگليس خلق كرد. تقريباً هيچ تأثيري از رنسانس ايتاليا يا فرانسه نبود. به طور عمده در دوران مدرن ، هنرمندان سوئيسي در سطح بين المللي ظهور مي كنند. گفته مي شود كه آلبرتو جاكومتي بيشترين الهام خود را از اتروسك گرفته است ، اما در سطح جهاني شناخته شد. Jean Tinguely مجسمه هاي متحرك پيچيده اي را كه كاملاً از مواد قراضه ساخته شده اند ، مردم سراسر جهان را مجذوب خود كرده است. پاول كلي گاهي اوقات به عنوان اصلي ترين و چشمگيرترين نقاش سوئيس شناخته مي شود.
جنبش دادا در كاباره ولتر (زوريخ) در سوئيس در سال 1916 آغاز شد.
با وجود تعداد نسبتاً كمي از هنرمندان مشهور بين المللي مانند آلبرتو جاكومتي و HR Giger ، مجموعه هاي هنري قابل توجهي در موزه هاي مشهور اطراف سوئيس وجود دارد. اينها نه تنها در شهرهاي زوريخ ، بازل و ژنو بلكه در شهرهاي كوچكتر مانند شفهاوزن ، مارتيني و وينترتور نيز يافت مي شوند. موزه هاي شهرهاي كوچكتر به خاطر سهم خود در هنر ، كه بيش از آنچه معمولاً در مناطق استاني يافت مي شود ، افتخار مي كنند.
هنرهاي گرافيكي همانند عكاسي خلاق در سوئيس شكوفا مي شوند. نمونه هاي اين مورد را مي توان در تقويم ها ، مجلات و تبليغات بيلبورد در فضاي باز يافت.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۱۰:۵۶:۴۰ توسط:هانيه ولك موضوع:

فرهنگ سوئيساز ويكيپديا، دانشنامه آزادبراي جستجو به ناوبري برويد
اگرچه ترديد منطقي وجود دارد كه آيا ويليام تل اصلاً زندگي كرده است ، اما اين افسانه تأثير زيادي در تاريخ و فرهنگ سوئيس داشته است [1] (مجسمه در آلدورف)بخشي از يك مجموعه درفرهنگ سوئيسFlag of Switzerland.svgتاريخمردمزبان هااسطوره شناسي و فرهنگ عاميانه [نمايش]غذاجشنواره هادين [نمايش]نمايش هنري]ادبياتموسيقي و هنرهاي نمايشي [نمايش]رسانه [نمايش]ورزشبناهاي تاريخي [نمايش]نمادها [نمايش]پرچم سوئيس Flag of Switzerland.svgvteسوئيس در تقاطع چندين فرهنگ مهم اروپايي قرار دارد. سه زبان اصلي اين قاره ، آلماني ، فرانسوي و ايتاليايي ، زبان هاي ملي سوئيس هستند ، همراه با رومانش ، كه توسط اقليت كمي صحبت مي شود. بنابراين ، فرهنگ سوئيس با تنوع مشخص مي شود ، كه در طيف گسترده اي از آداب و رسوم سنتي منعكس مي شود. اين 26 كانتون تنوع فرهنگي زيادي را نيز به خود اختصاص داده اند. [2]
آلپ با تحمل اختلافات منطقه اي ، نقشي اساسي در شكل گيري تاريخ و فرهنگ سوئيس بازي كرده است. [3] [4] منطقه گذرگاه گوتارد در اوايل قرن 14 به هسته كنفدراسيون سوئيس تبديل شد. امروزه ، تمام مناطق كوهستاني سوئيس داراي فرهنگ اسكي و كوهنوردي قوي هستند و با هنرهاي محلي مانند جلفاب و يودلينگ ارتباط دارند. از ديگر نمادهاي فرهنگي سوئيس مي توان به شكلات سوئيسي ، پنير سوئيسي ، ساعت ، گاوچران ، بانكداري و چاقوهاي ارتش سوئيس اشاره كرد.
فهرست1 هنرهاي مردمي2 معماري3 هنرهاي تجسمي4 ادبيات5 موسيقي6 رسانه7 بانكداري8 علم9 اوقات فراغت10 مكان فرهنگي ميراث جهاني11 همچنين نگاه كنيد12 يادداشت و ارجاع13 پيوندهاي خارجيهنرهاي مردميمقالات اصلي: فرهنگ عاميانه سوئيس و فرهنگ آلپ
برخي از نمادهاي سنتي سوئيس: پرچم سوئيس ، يونجه و كوه هاي آلپ پوشيده از برفهنرهاي مردمي در سازمان هاي سراسر كشور زنده نگه داشته مي شود. در سوئيس بيشتر در موسيقي ، رقص ، شعر ، منبت كاري و گلدوزي بيان مي شود. همچنين بسياري از مناسك هاي منطقه اي و محلي براي تعيين زمان در سال وجود دارد. يدلينگ علي رغم اينكه براي سوئيس كليشه اي است ، گسترده نيست و فقط به برخي از مناطق كوهستاني محدود مي شود. اين مورد در مورد آكاردئون نيز صدق مي كند ، كه گاهي اوقات با نام Schwiizerörgeli خوانده مي شود ، و اين بدان معناست كه اين يك ساز موسيقي سوئيسي بوده است ، نه آلماني.
آلفورن يا آلپنورن نوعي ساز موسيقي مانند شيپور است كه از چوب ساخته شده است. استفاده از جليقه به طور عمده در مناطق كوهستاني ديده مي شود ، در برخي مناطق مي تواند بسيار محبوب باشد و مانند يودلينگ يا آكاردئون ، به نمادي از موسيقي سنتي سوئيس تبديل شده است.
ملودي موسيقي محلي در مناطق مختلف متفاوت است. عموماً كساني كه در مناطق دامداري هستند شناور و دامنه وسيعي دارند. با اين حال ، در آلپ داخلي و جنوبي ، ملودي ها بيشتر آوازگونه هستند و از دامنه محدودتري برخوردار هستند. مضامين مشترك و عامه پسند درباره عشق و وطن است ، اما مضامين ميهن پرستانه و شبان و همچنين مضامين شكار نيز امري عادي است.
Unspunnenfest در سال 1808فرهنگ محلي آلپ با رقص هاي بسيار رسا مشخص مي شود. گروه هاي موسيقي كوچكي را مي توان در مناطق كوهستاني تر ، به ويژه در قسمت فرانسه زبان سوئيس ، يافت.
رايج ترين شكل منبت كاري كنده كاري تراشه است. چنين كنده كاري به طور معمول براي تزئين اشيا everyday روزمره مانند مدفوع شير ، بندهاي زنگوله ، قاشق هاي چوبي يا چوب هاي راه رفتن است. كنده كاري در شكل نيز به خصوص در شكل هاي مولودي معمول است. در بعضي مناطق ، نماي خانه ها با استفاده از منبت كاري به طرز غني تزئين شده است. اين امر در منطقه برنز اوبرلند كه در آن مسيحيت پروتستان غالب است ، گسترده است. در مناطق كاتوليك روم ، اين بسيار كمتر ديده مي شود.
گلدوزي در لباس هاي سنتي ، به ويژه لباس هاي زنان معمول است. گلدوزي اغلب به نقاط برجسته اي مانند دكمه هاي سر دست ، كلاه و روسري محدود مي شود. از گلدوزي براي تزيين پارچه نيز استفاده مي شود. در گذشته ، گلدوزي يك صنعت خانگي در شمال شرقي و شرق سوئيس بود. امروزه ، گلدوزي فقط در جهانگردي محدود شده است ، زيرا لباس هاي سنتي ديگر استفاده نمي شوند.
در برخي از شبهاي پاييز ، موكبهاي كودكان با فانوس در Alemannic سوئيس معمول است. فانوس ها (كه به آن Rääbeliechtli "چراغ شلغم" گفته مي شود) با برداشتن فضاي داخلي و قرار دادن شمع در داخل ، از سبزيجات ريشه ، به طور كلي شلغم ، كنده كاري مي شوند. Rääbeliechtli با طرح هايي مانند خورشيد ، ماه و ستاره هاي سنتي تراشيده شده است. سپس فانوس با سه زنجير معلق مي شود. بچه ها با فانوس در خيابان هاي شهرشان قدم مي زنند و آوازهاي سنتي مي خوانند. اين رسم با سنت هاي شكرگذاري در پايان برداشت در نوامبر آغاز مي شود. [5] اين سنت بسيار شبيه سنت تراش فانوس شلغم براي جشن هاي هالووين در ايرلند ، اسكاتلند ، جزيره من (جايي كه آنها Halloween را Hop-tu-Naa مي نامند و آوازهاي سنتي دارند) و مناطقي از انگليس و ولز است. در آنجا جشن در 31 اكتبر برگزار مي شود تا در آستانه سال نو سلتيك جشن گرفته شود.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱ آبان ۱۳۹۹ساعت:
۱۱:۱۵:۴۱ توسط:هانيه ولك موضوع:
اولين روزنامه مجاري زبان ، Magyar Hírmondó ("پيك مجارستاني") ، در سال 1780 ، به دنبال آن Magyar Merkurius ("عطارد مجارستان") در 1788 ، Bétsi Magyar Merkurius ("مرك مجارستاني وين") در 1793 ، و Hazai Tudósítások ( "خبرچين ملي") در سال 1806. (اولين روزنامه غير مجارستاني زبان كه در اين كشور منتشر مي شود ممكن است Mercurius Hungaricus [1705–10] باشد. اين روزنامه براي ارائه اخبار مربوط به قيام فرنس راكوچي دوم به خوانندگان خارج از مجارستان ايجاد شده است. عليه حاكمان هابسبورگ.)
فرنس كازينزي ، مدافع انديشه هاي روشنگري ، جنبشي را براي اصلاح زبان بنيان نهاد و ادبيات را از طريق استاندارد عالي انتقاد ادبي خود ترويج داد. از نظر وي ، ادبيات يك نيروي ملت دوام يا حتي ملت آفرين بود. اين زبان ادبي تازه متولد شده توسط بيشتر نويسندگان معاصر ، از جمله ميهالي تسوكوناي ويتز در شعر روكوكو و برادران كارولي كيسفالودي و ساندور كيسفالودي در شعر و نمايشنامه هاي عاشقانه اوليه پرورش يافته است. درام مدرن مجارستان در اواسط قرن نوزدهم ميلادي ، با تراژدي József Katona ، بانك بان (1820) و Imre Madách’s Az ember tragédiája (1861 ؛ تراژدي انسان) متولد شد. از ديگر چهره هاي مهم ادبي و فرهنگي قرن 19 و اوايل قرن 20 شاعران ميهالي واريوسمارتي ، ساندور پتفي ، يانوس آراني و اندره آدي بودند. داستان نويسان جوزف اِتويس ، مور جوكايي ، كالمن ميكزات و گيولا كرودي ؛ مورخان ميهالي هوراوات ، ساندور سيلاگي و هنريك ماركزالي. و اوزكار جاسزي جامعه شناس.
در طول سالهاي جنگ ، شاعران و داستان نويسان مانند Zsigmond Móricz ، Mihály Babits ، Dezső غير مجاز مي باشدztolánii ، Lajos Kassák ، Frigyes Karinthy ، János Kodolányi ، Gyula Juhász ، Dezső Szabó و Attila ، Attila و Attila از جمله مورخان و مورخان ادبيات مانند ساندور دومانوفسكي ، گيولا سكفو ، بالينت هومن ، يانوس هوروات و آنتال سزرب. دهه 1930 شاهد ظهور مناقشات پوپوليست-شهرنشين و انتشار مجموعه اي از جامعه شناسي مهم در مورد واقعيت هاي زندگي دهقانان مجارستان بود. آنها توسط نويسندگاني چون Gyula Illyés، Géza Féja، Ferenc Erdei، Péter Veres، József Erdélyi، Imre Kovács و تعدادي ديگر نوشته شده اند كه از حومه شهر استقبال مي كردند و با اوضاع طبقه پايين روستايي مجارستان همدردي مي كردند.به دنبال جنگ جهاني دوم ، گرايش هاي ملي گرايانه و پوپوليستي ادبيات و فرهنگ مجارستان تبيين شد و مظاهر رئاليسم سوسياليستي با الهام از سياست جاي آنها را گرفت. و اين به همان اندازه كه در ادبيات نوشته مي شود در علوم اجتماعي مانند تاريخ نيز كاربرد دارد. بهترين شاعران ، نويسندگان ، مورخان و فيلسوفان اجتماعي ساكت شدند و بقيه مجبور شدند انگشت خط حزب را بردارند. در دهه هاي پس از جنگ ، مشاركت ادبي شهرنشيناني چون تيبور دري ، ساندور پتفي ، ايستوان واس ، و ايستوان اركني و عوام گرايان يا پوپوليست هاي نزديكي چون گيولا ايليس ، لازلو نعمت و لازلو ناگي - برخي از آنها شغل خود را از همان زمان آغاز كرده بودند سالهاي بين جنگ - به ويژه كارهاي فيلسوف اجتماعي ايستوان بيبو بسيار مهم بود. برجسته ترين نويسندگاني كه پس از سال 1956 ظهور كردند ، آندرا سوتو ، ساندور كنيادي ، گيرگي كنراد ، پتر ناداس ، پتر استرازازي و ايمره كرتس (برنده جايزه ادبي نوبل در سال 2002) بودند. دو نفر اول اين افراد ترانسيلوواني بودند كه ادبيات عالي را بر اساس الگوهاي ادبي سنتي نوشتند ، در حالي كه چهار نفر آخر شهرنشين بوداپست بودند كه مسيرهاي متنوع ادبيات آوانگارد را دنبال مي كردند. از جمله ديگر نويسندگان مجارستاني كه در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن 21 كمك هاي ادبي قابل توجهي انجام دادند ، لاسلو كرازناوهوركا ، مگدا سزابو ، آرپاد كان ، زوسفيا بان و فرنس بارنا بود.بيشتر دستاوردهاي مهم در هنرهاي تجسمي و موسيقي مجارستان در حدود قرن بيستم پديدار شد. نقاشان آوانگارد Tivadar Csontváry-غير مجاز مي باشدztka و László Moholy-Nagy نقاشي مجارستان را از طريق رمانتيسم سنتي و امپرسيونيسم الهام گرفته از فرانسه از طريق نوآوري هاي سبك شناسانه راهگشا به اهميت بين المللي بالاتر بردند. موسيقي مجارستان با آهنگساز Béla Bartók ، نماينده موسيقي مدرن مجارستان كه ريشه در سنت هاي قومي باستان داشت ، به شهرت جهاني رسيد. بارتوك يكي از شخصيتهاي اصلي فرهنگ اوايل قرن 20 بود كه بر نسل هاي بعدي آهنگسازان چه در داخل و چه در خارج تأثير گذاشت. فعاليت ها و ساخته هاي بارتوك با كارهاي زولتان كودالي و ارنست فون دوهناني موازي بود. مشاركت Kodály فراتر از تركيب موسيقي در بازسازي آموزش موسيقي مجارستان بود. سيستم آموزش موسيقي وي ، "روش Kodály" ، هم اكنون در سراسر جهان تدريس مي شود. فعاليت هاي اين آهنگسازان جدي با كارهاي آهنگسازان محبوب موسيقي سبك و اپراها مانند جني هوزكا ، پونگراك كاچو ، فرانتس (فرنس) لهار و امريخ (ايمره) كلمان موازي بود.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۳۰ مهر ۱۳۹۹ساعت:
۱۰:۲۳:۱۳ توسط:هانيه ولك موضوع:

زندگي روزمره و آداب و رسوم اجتماعيفرهنگ سنتي اصيل مجارستان براي مدت طولاني در حومه اي دست نخورده كه ريشه دار است زنده ماند. لباس دهقانان ، غذا و سرگرمي ، از جمله آهنگ هاي محلي و رقص هاي محلي - مراسم عروسي و تعطيلات عيد پاك و كريسمس - تا اواسط قرن 20 ادامه داشت. نوسازي شديد (و وحشيانه در حومه شهر) در نيمه دوم قرن 20 تقريباً اين آداب و رسوم را نابود كرد. با اين حال ، آنها به عنوان هنرهاي محلي و سرگرمي هاي توريستي حفظ شدند.
اجراي رقصنده هاي محلي در يك مراسم روز سنت استفان در ايگر ، مجارستان.اجراي رقصنده هاي محلي در يك مراسم روز سنت استفان در ايگر ، مجارستان.© lithian / Shutterstock.comزندگي روزمره و ساختار خانواده به طرز چشمگيري تغيير كرد. خانواده ها كوچكتر شدند و روابطشان با خانواده هاي بزرگ كمتر شد. اين فرهنگ نيز كمتر سنتي شد. سبك هاي لباس از الگوي بين المللي پيروي مي كنند و لباس سنتي دهقانان با شلوار جين آبي جايگزين مي شود. هنوز هم ترانه هاي محلي گاهي به گوش مي رسد ، اما در زندگي روزمره با موسيقي راك و پاپ جايگزين شده است. فرهنگ شهري ، به ويژه در پايتخت ، بسيار جهاني است و شامل فرهنگ فرهنگ قهوه خانه است. تماشاي تلويزيون از تفريحات محبوب است.
بياموزيد كه چگونه كشاورزان مجارستاني فلفل دلمه فلفل دلمه اي را براي توليد فلفل دلمه اي برداشت و خرد مي كنندبياموزيد كه چگونه كشاورزان مجارستاني فلفل دلمه فلفل دلمه اي را براي توليد فلفل دلمه اي برداشت و خرد مي كنندبرداشت و آسياب فلفل دلمه فلفل دلمه اي براي توليد فلفل قرمز در مجارستان.دائرæالمعارف بريتانيكا ، شركتهمه فيلم هاي اين مقاله را مشاهده كنيدروش سنتي مجارستان در تهيه گولاش آرام پخته شده را كشف كنيدروش سنتي مجارستان در تهيه گولاش آرام پخته شده را كشف كنيدمروري بر نحوه تهيه گولاش.Contunico © ZDF Enterprises GmbH، ماينتسهمه فيلم هاي اين مقاله را مشاهده كنيدسنتي ترين عنصر فرهنگي مجارستان غذاهاي آن است. غذاي مجارستاني بسيار غني است و از گوشت قرمز اغلب به عنوان ماده تشكيل دهنده استفاده مي شود. گولاش (گلياس) ، سوپ لوبيا با گوشت دودي و خورشت گوشت گاو غذاهاي ملي هستند. متمايزترين عنصر آشپزي مجارستاني ، فلفل قرمز است ، ادويه اي كه از غلاف فلفل قرمز درست مي شود (Capsicum annuum). پاپريكا بومي مجارستان نيست - يا از اسپانيا ، هند از طريق ترك ها يا قاره آمريكا وارد شده است - اما در بسياري از ميزهاي غذاخوري مجارستان وسيله اي مهم براي صادرات است. از غذاهاي تند مجارستان مي توان به هالاسله ، سوپ ماهي و لسو اشاره كرد كه با پاپريكاي گرم ، گوجه فرنگي و سوسيس درست مي شود. ارواح خانگي ، از جمله انواع برانجاهاي ميوه اي (pálinka) محبوب هستند. قبل از جنگ جهاني دوم ، مجارستان كشوري شرابخوار بود ، اما آبجو به طور فزاينده اي شيوع يافته است. گرچه مجارها به سرعت غذاهاي خارجي را قبول نمي كردند ، اما در دهه 1990 در بوداپست ظاهر شدند ، اين نشانه نفوذ روزافزون جهان خارج و حضور تعداد بيشتري از خارجياني است كه در مجارستان ساكن شده اند.علاوه بر رعايت دو عيد اصلي مذهبي - كريسمس ، كه به عنوان يك جشن خانوادگي سنتي برگزار مي شود ، و عيد پاك ، كه با خوشگذراني در روستا مشخص مي شود - مجارستاني چندين جشن ملي را جشن مي گيرند ، از جمله 15 مارس (انقلاب 1848) و 20 آگوست (سنت استفان روز) پس از تسلط كمونيست ها ، اين تعطيلات ملي سنتي با 4 آوريل (روز آزادي) ، 1 مه (اول ماه مه) و 20 آگوست (روز قانون اساسي) تغيير يافت. پس از 1990 اين تعطيلات الهام گرفته از كمونيست ها به نوبه خود با تعطيلات ملي جايگزين شد ، كه در 23 اكتبر ، كه به يادبود انقلاب 1956 است ، افزوده مي شود. همه اين تعطيلات هم به مناسبت يادبود مهماني و هم براي جشن هاي مردمي ، از جمله رقص محلي ، آواز سرود ، و نمايش هنرهاي محلي سنتي. سرود ملي مجارستان بر اساس شعر 1823 "Hymnusz" ("سرود") ساخته فرنس كالچسي ساخته شده است. موسيقي آن توسط فرنك اركل تنظيم شد و به طور رسمي در سال 1844 تصويب شد.هنرهنرهاي سنتي سنتي يا از بين رفته اند يا بيشتر تجاري شده اند و تلاش هاي سياسي در دهه هاي 1930 ، 50 و 70 براي حفظ آنها بي نتيجه مانده است. فرهنگ عالي ملي در اوايل قرن نوزدهم ظهور كرد و ادبيات نقشي اساسي داشت.اولين روزنامه مجاري زبان ، Magyar Hírmondó ("پيك مجارستاني") ، در سال 1780 ، به دنبال آن Magyar Merkurius ("عطارد مجارستان") در 1788 ، Bétsi Magyar Merkurius ("مرك مجارستاني وين") در 1793 ، و Hazai Tudósítások ( "اطلاع رسان ملي") در سال 1806. (اولين روزنامه غير مجارستاني زبان كه در اين كشور منتشر مي شود ممكن است Mercurius Hungaricus [1705–10] باشد. اين روزنامه براي ارائه اخبار مربوط به قيام فرنس راكوچي دوم به خوانندگان خارج از مجارستان ايجاد شده است. عليه حاكمان هابسبورگ.)
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ مهر ۱۳۹۹ساعت:
۱۰:۲۶:۱۹ توسط:هانيه ولك موضوع: