آشنايي با تاريخ و فرهنگ كشورها آشنايي با تاريخ و فرهنگ كشورها .

آشنايي با تاريخ و فرهنگ كشورها

فرهنگ و آداب و رسوم كشور لوكزامبورگ | بخش اول

فرهنگ لوكزامبورگ به زندگي فرهنگي و سنتهاي لوكزامبورگ اشاره دارد. بيشتر شهروندان سه زبانه هستند ، علاوه بر زبان ملي ژرمني لوكزامبورگ ، به فرانسه و آلماني صحبت مي كنند. اگرچه مشاركت اين هنر در هنر در خارج از مرزهاي آن مشخص نيست ، اما لوكزامبورگ داراي يك تاريخ فرهنگي غني است ، به ويژه در موسيقي ، نقاشي و عكس. موزه ها ، سالن هاي كنسرت ، تئاترها و گالري هاي در حال تكامل آن ، قدرداني فزاينده شهروندان از فرهنگ را گواهي مي دهد.Jean-Baptiste Fresez و Nicolas Liez كه هر دو شهر لوكزامبورگ و اطراف آن را نقاشي كردند مهمترين هنرمندان قرن نوزدهم اين كشور بودند. ژان جاكوبي ، كه به دليل كارهاي هنري و بيش از هر چيز جوزف كوتر با مناظر و پرتره هاي اكسپرسيونيست خود ، دو مدال طلاي المپيك دريافت كرد ، در نيمه اول قرن بيستم قابل توجه بود. نقاشي كوتر با رنگ روشن "لوكزامبورگ" ، ساخته شده براي نمايشگاه جهاني 1937 در پاريس ، سبك اكسپرسيونيسم بالغ او را نشان مي دهد ، كه بيش از آن تاكيد طبيعي است كه چگونه خانه ها پشت سر هم قرار بگيرند ، ساختمانها چگونه خطوط تقريباً مكعبي و چگونگي برجستگي استحكامات در بالاي دره. [1]
ديگر نقاشان مشهور دوره ها ، دومينيك لنگ امپرسيونيست بودند. نيكو كلوپ ، كه مناظر چشمگير پسامپرسيونيسم موزه را نقاشي مي كرد ؛ و Sosthène Weis ، كه تعداد بيشماري از آبرنگ هاي شهر لوكزامبورگ و اطراف آن يادآور سبك J. M. W. Turner است. [2] [3] مشاركت كنندگان اصلي صحنه هنري پس از جنگ جهاني دوم اميل كيرشت ، ميشل استوفل ، فوني تيسن و گوست گرااس بودند. [4] لوسيان وركولي ، مجسمه ساز كه با آثار هنري قابل توجه انتزاعي در برنز و مرمر ، نه تنها در مكان هاي عمومي لوكزامبورگ ، بلكه در كشورهاي اطراف نيز ارتباط نزديكي با هنرمندان پس از جنگ داشت.
مجسمه ساز Claus Cito (1865–1965) بيش از هر چيز به خاطر مجسمه Gëlle Fra (زن طلايي) كه تاج بناي يادبود اوبليسك (1923) را به يادگار مانده است ، به ياد سربازان لوكزامبورگ كه در جنگ جهاني اول براي كشورشان كشته شده اند ، به يادگار مانده است.
يكي از موفق ترين هنرمندان معاصر كشور ، Su-Mei Tse است كه در سال 2003 ، برنده شير طلايي ، جايزه بهترين شركت كننده ملي در نمايشگاه بين المللي هنرهاي معاصر ونيز شد.عكاسيبا توجه به اندازه كوچك كشور ، عكاسي در لوكزامبورگ سهم مهمي در فرهنگ محلي داشته است. ادوارد استيچن ، عكاس و نقاش تأثيرگذار ، از نژاد لوكزامبورگ بود ، و بعد از جنگ جهاني دوم به عنوان مدير بخش عكاسي در موزه هنرهاي مدرن در شهر نيويورك ، دو كمك مهم براي لوكزامبورگ ترتيب داد. اولين بار در سال 1964 ، او براي نمايشگاه معروف خود "خانواده انسان" خانه اي دائمي در Clervaux ، لوكزامبورگ فراهم كرد. و سپس در سال 1967 ، ايالات متحده گنجينه ديگري به نمايشگاه "سالهاي تلخ" به لوكزامبورگ فرستاد. به همين ترتيب ، گابريل ليپمن كه در لوكزامبورگ نيز متولد شد اما تنها سه سال ديگر به فرانسه نقل مكان كرد ، به دليل كارهاي پيشگام خود در عكاسي رنگي ، جايزه نوبل دريافت كرد. چارلز برنهوفت (1859-1933) يك عكاس پرتره و منظره موفق بود و تعدادي آلبوم مجلل ، نقشه هاي مصور و چندين سري كارت پستال منتشر كرد.
از عكاسان معاصر مي توان به خبرنگاران عكاسي ، پاتريك گالباتس ، ايوان لمبرت و تيري فريش اشاره كرد.ادبيات و شعراز ادبيات لوكزامبورگ فراتر از مرزهاي كشور اطلاعات كمي در دست است ، بخشي به اين دليل كه از سه زبان استفاده مي شود ، بخشي به اين دليل كه بسياري از آثار خوانندگان محلي را در نظر مي گيرند. بعلاوه ، فقط در قرن نوزدهم بود كه ادبيات لوكزامبورگ شروع به توسعه كرد. [7]
در سال 1829 ، آنتوان مير اولين كتاب را در Lëtzebuerger Däitsch ، گويش محلي آلماني كه بعداً لوكزامبورگ ناميده شد ، منتشر كرد ، مجموعه شعرهايي با عنوان "E 'Schrek op de' Lezeburger Parnassus" (پله اي از پارناسوس لوكزامبورگ).
ادموند د لا فونتين (1891-1823) ، معروف به ديكس ، به عنوان شاعر ملي لوكزامبورگ شناخته مي شود. او همراه با ميشل لنتز و ميشل رودانژ ، چهره برجسته اي در تاريخ ادبيات لوكزامبورگ است كه به زبان لوكزامبورگي شعر مي سرود. [8] نويسنده تأثيرگذار ديگري باتي وبر (1840–1940) بود كه هم به عنوان روزنامه نگار و هم به عنوان نويسنده داستان كوتاه ، رمان ، نمايشنامه و شعر كار مي كرد و به پيشرفت فرهنگ لوكزامبورگ كمك بسياري كرد. [9] آنيس كلتز (متولد 1928) ، اولين بار به زبان هاي آلماني و لوكزامبورگ نوشت اما بعداً به فرانسه ، مهمترين نويسنده معاصر اين كشور است. ديگر رمان نويس و شاعر معاصر موفق ، ژان پورتانت (متولد 1950) است.ادبيات لوكزامبورگ مدتها به شعر و تئاتر محدود بود ، اما در دهه 1980 ، در نتيجه جنبش تبديل لوكزامبورگ به يك زبان رسمي ، گوي رونيگ (متولد 1947) و راجر ماندرشيد.


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۰ دى ۱۳۹۹ساعت: ۱۱:۰۸:۰۶ توسط:هانيه ولك موضوع:

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :